یاد گرفتم...

آنچه آموختم تقدیم به شما.

یاد گرفتم...

آنچه آموختم تقدیم به شما.

آخرین مطالب

English:

Fruit chocolate cake

*****************

Ingredients:

all-purpose flour 2 cups

cacao powder ½ cup

baking powder 2 teaspoons

salt ¼ teaspoon

butter ¼ cup

oil ½ cup

sugar 1 ½ cups

egg 2

milk 2/3 cup

banana or apple or a mixture 1


Directions:

1. Preheat the oven to 180 Celcius.

2. Mix the flour, cacao powder, baking powder, and salt in a separate plate.

3. In a bowl, stir the butter, oil, and sugar until they get creamy.

4. Add the eggs one by one and then the milk.

5. Add the flour mixture little by little while sprinkle over the batter.

6. Finally, add the fruit and bit until they get completely combined.

7. Bake it on the oven for 45-55 minutes ( check with the fork test ;) ).

8. Let it cool and then cover with your favorite topping.

9. Enjoy!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۱۹
ساره عطایی

من سالها پیش، در عنفوان جوانی مشتری مجله‌ی هنر آشپزی بودم. ازون زمان یه آثاری در زندگیم هنوز مونده. یکی ازونا همین کیک شکلاتی میوه‌ایه که کلی طرفدار داره.



هفته‌ی پیش خداحافظی یکی از بچه ها و تولد من تقریبا همزمان شده بود. منم این کیک رو پختمو بردم. یکی از بچه‌ها که عشق غذاست خواست دستورشو براش بنویسم. منم امروز نشستم و دستور رو ترجمیدم (ترجمه کردم). فعلا عکس ندارم ولی دفعه‌ی بعد می‌ذارم. تجربه کنیدش...عاااااالیه! نه خیس خیسه و نه خشک. روغن مایع هم برای مدت طولانی ملایم نگهش می‌داره.



فارسی:


مواد لازم:
آرد ۲ فنجان
پودر کاکائو    ۱/۲ فنجان
بکینگ پودر    ۲ قاشق مرباخوری
نمک              ۱/۴ قاشق مرباخوری
کره                ۱/۴ فنجان
روغن مایع       ۱/۲ فنجان
شکر               ۱.۵ فنجان
تخم مرغ         ۲ عدد
شیر                ۲/۳ فنجان
سیب یا موز      ۱ عدد

دستور:
۱. فر رو روی ۱۸۰ درجه از قبل گرم می‌کنیم.
۲. توی یه بشقاب گود آرد، کاکائو، بکینگ‌پودر و نمک رو مخلوط می‌کنیم.
۳.در یه کاسه یزرگ کره، روغن و شکر رو می‌رنیم تا کرمی بشه.
۴. تخم‌مرغ ها رو دونه دونه اضاقه می‌کنیم و بعدش شیر رو.
۵. مخلوط آرد رو کم‌کم روی مواد الک می‌کنیم و هم می‌زنیم.
۶. سرانجام میوه رو می‌ریزیم و هم می‌زنیم.
۷. توی قالب می‌ریزیم و در طبقه‌ی وسط فر برای ۴۵ تا ۵۰ دقیقه می‌پزیم.
۸.اجازه می‌دیم سرد بشه و روش رو تزئین می‌کنیم.
۹. لذت ببرید!

این آخرین مرحله خیلی مهمه


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۷
ساره عطایی

فوندو غذای مشترکی بین سوییس، ایتالیا و فرانسه و کلا مخصوص ساکنین کوههای آلپ هست. از اونجا که بدون شک ایتالیایی‌ها و فرانسوی‌ها غذاهای بهتری دارند که به عنوان غذای ملی معرفی کنند، در سال ۱۹۳۰ این غذا به عنوان غذای ملی سوییس معرفی شد. مواد اصلی این غذا چی هست؟ معلومه! پنیر و شراب. موادی که در کوهستان به آسونی یافت می‌شه.


ازونجا که من شراب نمی‌خورم، تقریباً هر مهمونی برام میومد و می‌خواست فوندو امتحان کنه، من نمی‌تونستم باهش رستوران برم چون این غذا حتماً باید گروهی سرو بشه. بنابراین بر این شدم که خودم لوازمش رو بخرم و نسخه‌ی حلالش رو امتحان کنم. دستورش رو هم از وبلاگ یک خانم سوییسی که فوندو خانوادگی (مناسب بچه‌ها) درست کرده بود برداشتم.


مواد لازم:

پنیر رنده شده گرویه (Geruyere)                   ۲ لیوان

پنیر رنده شده سوییسی ( یا Emmentaler)    ۱.۵ لیوان (برای ایران پنیرای گودا کاله ۳.۵ لیوان)

نشاسته ذرت                                     ۲ قاشق غذاخوری

آب مرغ                                            ۱ لیوان

آب لیمو                                           ۱/۲ قاشق چای‌خوری

فلفل‌سیاه                                        ۱/۴ قاشق چای‌خوری

جوز هندی                                        ۱/۴ قاشق چای‌خوری

سیر                                               ۱ قاشق غذاخوری


طرز تهیه:

۱)پنیرها و نشاسته رو توی یه پاکت بزرگ بریزید، سرش رو بگیرید و قشنگ تکون بدید تا پنیرها با نشاسته پوشونده بشن (خیلی باحاله این قسمت )

۲)در یه قابلمه سرامیکی عصاره مرغ، آب لیمو و سیر رو مخلوط می‌کنیم و روی حرارت ملایم قرار می‌دیم تا جوش بیاد.

۳)پنیر رو اضافه می‌کنیم و آروم هم می‌زنیم.

۴)وقتی پنیر آب شد و کمی چشمه چشمه شد، ادویه رو اضافه می‌کنیم و به سفره منتقل می‌کنیم.


نکته۱: غلظت فوندو باید مثل عسل باشه.

نکته ۲: سر سفره، فوندو باید روی شمع باشه تا نبنده.


فوندو


طرز خوردن:

تکه‌های نون کوچک رو سر چنگال می‌زنید، توی فوندو فرو می‌کنید و نوش جان!

قانون فوندو اینه که هر کس نونش افتاد توی ظرف باید کناریش رو ببوسه! مواظب باشید کجا می‌شینید خلاصه


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۲
ساره عطایی

از همه معذرت می‌خوام.....ظاهرا قالب رو که عوض کردم، تمام ادامه مطلب ها پریده :( اونایی رو که پشتیبانی داشتم درست کردم ولی بقیه رو یواش یواش باید یادم بیاد تا کامل کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۴۳
ساره عطایی


هفته‌ی گذشته اولین داوری یک مقاله رو برای مجله‌ی ApJ انجام دادم. قضیه این بود یکی از دوستام، به نام Paola Pinilla که در زندگی علمیم خیلی بهم کمک کرده، به دلیل اینکه هم خودش وقت نداشت و هم از علاقه‌ی من رو به اون مقاله و کلاً کارهای اون گروه آگاه بود، من رو به عنوان داور به مجله پیشنهاد داده بود.

این داوری با وجود اینکه تجربه‌ی خیلی خوبی بود، در عین حال برای من به چند دلیل بسیار مشکل بود:


اول اینکه) گروهی که قرار بود مقالهشون رو داوری کنم گروهی بسیار قوی از دانشگاه پرینستون هستن. از لحاظ امکانات محاسباتی آخرش، از لحاظ تخصص عددی و درک فیزیکی باز هم آخرش، از لحاظ مهارت نوشتاری و زبان انگلیسی خب طبیعیه که آخرش! شخصاً من کاراشون رو واقعاً میپسندم و این یکی از مشکلات بود: انتقاد از کار گروهی که همیشه تحسینشون کردم!


دوم اینکه) ما در موضوع اون مقاله رقیب هستیم. به دلیل داغ بودن موضوع، آدمای مختلفی روش کار میکنن. دقیقاً چند روز قبل از رسیدن اون مقاله به دستم، مقالهی ما پذیرفته شده بود. دومین مشکل: نگاه انتقادی و عادلانه به کار رقیب!


سوم اینکه) حدود دو ماه قبل در یک کنفرانس یکی از اعضای این گروه بعد از نویسندهاصلی مقالهی ما بالای صحنه میره و بنابر سبک ارائه آمریکایی، اونقدر نقاط مثبت کارشون رو بزرگ نشون میده که کار ما کاملاً به درد نخور جلوه میکنه. در صورتی که اصلاً اینطور نیست و در حقیقت مقالهی اونا به نتایج ما صحه میذاره و نتایجمون رو قابل اعتمادتر میکنه. این باعث یک حس تنفر در گروه ما از این موجودات شد. پس مشکل سوم: دخالت ندادن حس تنفر از رفتار ناپسند اونا در قضاوت دربارهی کار علمیشون!


این سختیها باعث شد داوری اون مقاله حدود ۲ هفته از من وقت و انرژی بگیره (وقتی مقاله پذیرفته شد متن گزارشم رو میذارم. فعلاً سریه). به نظر خودم خیلی منصف بودم اما همچنان دلم میلرزه. جالبه این نکته رو بگم که یکی از مسائلی که در اصرارم برای منصف بودن خیلی تأثیر داشت، گزارشهای به شدت بیادبانه، عصبی و غیر منطقی بود که در طی مراحل چاپ مقالاتم دریافت کرده بودم. گزارشهایی که باعث شده بود هر بار که میخوندمشون اشکم در میومد و به خودم لعنت میفرستادم که به دنیای علم (که پر از آدمهای مغرور هست) اومدم. اما حالا بازهم برای چند میلیونیوم بار در زندگیم فهمیدم هیچ کار خدا بیحکمت نیست. اگر طعم قضاوت ناعادلانه رو نچشیده بودم، شاید من هم یکی از اون داورهای لعنتی بودم. خدایا ممنونم و دمت گرم!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۲۷
ساره عطایی

همین اول بگم که متاسفانه فرصت نشد برم و از داخلش عکس بگیرم. ببخشید.


داخل این ساختمون یک معبد بودایی، یک کلیسا و یک اتاق برای علوی‌هاست که اندازه‌ی هر اتاق تقریباً ۸۰ متر مربع هست و درونش با توجه به اعتقادات اون مذهب و توسط افرادی از خود اون مذهب طراحی شده.


معبد بودایی یه سالن چهارگوشه که دیوارهاش رنگ نارنجی شده، یه مجسمه‌ی بودای طلایی که هدیه دولت سریلانکاست روبروی در ورودی روی یه میز قرار داره، و روی زمین تشکچه‌هایی نارنجی دایره‌وار در دو طرف بودا گذاشته شدن. شما اجازه‌ی وارد شدن با کفش و خوردنی رو ندارید اما بدون توجه به هر مذهبی که هستید می‌تونید برید و در مراسم مراقبه‌شون شرکت کنید. سوییس‌های زیادی به‌خصوص پیرهاشون برای گرفتن آرامش و مراقبه به اونجا میرن (من نمی‌فهمم چرا اینا متوجه نمی‌شن به مذهب نیاز دارن یا شاید هم متوجه می‌شن ولی به دلیل اینکه از تقریباً همه ادیان ابراهیمی چهره‌ی خشنی بهشون ارائه می‌شه رغبتی بهشون ندارن). این معبد چهار مغ داره که از چهار کشور مختلف و چهار شاخه‌ی مختلف بودیسم هستند و با هم معبد رو اداره می‌کنن


کلیساش هم عمدتا برای مهاجرین اتیوپیایی هست ولی با پروتستانها و ارتدوکسها مشترک استفاده میکنن. به دلیل اینکه در مسیحیت اتیوپیایی کشیش نباید دیده بشه یه اتاقک کوچک پشت این سالن درست کردن که کشیش در حال مراسم اونجا میایسته. این دیوار اصلی مثل اغلب کلیساها نقاشیهایی هم داره ولی نسبت به نقاشیهای کاتولیک اروپایی بسیار سادهتر و تختترن (اصطلاحاً آیکونیک هستن). دو تا تصویر پایین تفاوت این دو تا رو نشون میده.



نقاشی های آیکونیک اتیوپیایی


نقاشی‌های معمول اروپایی


پروتستانها هم شبیه ما مسلمونها اعتقاد دارن برای عبادت نه نیاز به جا هست و نه نماد خاصی. برای خالی نبودن عریضه ۱۲ ستون مکعب مستطیل به نشانه ۱۲ حواری رو دیوار نصب کردن. ارتدوکسها هم یه ستارهی گنده از سقف آویزون کردن که رو به سوی اون دعا میکنن.


علویانی هم که از مهاجران سوری هستن یه اتاق دارن که خیلی سادهست: چند تا میز و صندلی دارن برای گپ زدن، یه قالی دارن که روش یه منقل تو شیشه گذاشتن و آتیششون هست که نباید خاموش بشه(این از زرتشتی وارد اعتقاداتشون شده)، و دوازده ستون روی دیوارای اتاق که نشونهی دوازده معصوم هست. بنا به گفته اشتفانی (همسایهم) ظاهراً مراسم عاشورا رو هم برگزار میکنن. این علویها برای من خیلی ناشناخته بودن به حدی که من تا چند دقیقه گیج بودم که چطور میشه کسی مسلمون دوازده امامی باشه و مراسم زرتشتی رو هم اجرا کنه (مگه داریم؟ مگه میشه؟). برای همین رفتم کمی گشتم تا ببینم قضیهشون چیه. راستش ظاهراً برای همه ناشناخته هستن و به دلیل اینکه تا قبل از به قدرت رسیدن علویان توسط حافظ اسد در کوههای شمال سوریه مخفیانه زندگی میکردن، حرف و حدیث دربارهشون زیاده. اونچه الان علویای سوریه بهش اعتقاد دارن خیلی خیلی شبیه ما دوازده امامیاست. می تونید دربارهی تاریخشون اینجا بیشتر بخونید.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۳
ساره عطایی

https://www.haus-der-religionen.ch/


اول آگوست، روز ملی سوئیس، مهمترین و بزرگترین جشن در این کشوره. دیروز، به دعوت همسایه‌م که هماهنگ کننده‌ی مراسم این روز در خانه‌ی مذاهب بود، برای اولین بار به این مرکز رفتم.


این مرکز در سال ۲۰۰۱ با هدف ایجاد محیط مناسب برای مراسم مذهبی اقلیت‌هایی که قادر به ایجاد و نگهداری چنین مکان‌هایی نیستند تاسیس شد. بر اساس توضیحات همسایه‌م که نقش تورگاید من رو داشت، مذاهبی که محل مناسب عبادت در شهر دارند، مثل یهودی‌ها، مسیحی‌های کاتولیک، بهایی‌ها و مسلمانان شیعه و سنی، فقط می‌تونند یک ویترین در این مرکز داشته باشند که نمادهای خودشون رو به نمایش بذارند. اما مهاجران مذهبی که چنین مکانی ندارند و همچنین توان تاسیس و نگهداری آن رو هم ندارند، می‌تونند در اینجا جمع بشند و اتاقی رو متناسب با محل عبادتشون آماده کنند. به نظر من با اینکارشون از یک طرف حس رضایت رو در مهاجرها که عمدتا هم پناهنده هستند به وجود میارند و از طرف دیگه به اونا یاد میدند اینجا کشوریه که «باید» یاد بگیرند با «دیگرکیشانشون» چه‌جوری تعامل محترمانه داشته باشند.




عکس بالا ورودی این مرکزه که در سمت راست تصویر مسجد هست (به دلیل مخالفت مردم با نصب مناره اینجا مساجد نباید مناره داشته باشن) و سمت چپ هم معبد هندوهاست (که خیلی هم پر زرق و برقه). مسجدش توسط مسلمانان مهاجر شرق اروپا اداره میشه و خیلی خلوت و ساده هست مثل یه مسجد معمولی. نکتهی جالب اینجا بود که روی دیوارهاش نقاشیهایی شبیه نوارهای محرم ما بود ولی به جای اسم ائمه، اسامی پیامبرهایی که در قرآن آمدهاند نوشته شده بود. نمیدونم به خاطر اتحاد بود یا واقعاً اینا بعد از پیامبر کسی رو نمیشناسن. این مسلمونای شرق اروپا به شدت طفلکن و واقعاً چیزی از اسلام به جز قرآن نمیشناسن. مثلاً دیشب خوانندهی ۱۸ سالهی جشن یه دختر مسمان آلبانیتبار بود!!!! که با افتخار به من معرفیش میکردن (من چی بگم خب!). معبد هندوها (که بودایی نیستن، اشتباه نشه) به شدت رنگی پنگی و پر از مجسمههای عجیبه. این معبد توسط پناهندههای سریلانکاییهای راهاندازی و اداره میشه. به خاطر پرهزینه بودن این معبد، کلی تلاش کردن و میکنن تا فاند (شبیه همون صدقه خودمون) جمع کنن تا بتونن زرق و برق داخلش رو فراهم کنن. حتی یه رستوران گیاهی راهانداختن داخلش که از درآمد اون به نفع معبد استفاده کنن. به نظر من پشتکارشون عالیه! به خاطر خوشگل بودن فضا و همینطور لباساشونِ، خیلی بازدید کننده دارن.


راجع به اتاقای داخلش بعداً مینویسم. ببینم میتونم برم عکس از داخل بردارم ؛)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۵
ساره عطایی

به نظر من بیمه درمانی در سوییس یکی از بیخودترین واجباته این کشوره. توجه کنید به محض اینکه کارت اقامتتون صادر شد سریعاً برای بیمه اقدام کنید چون اگر دیرتر اقدام کنید باید حق بیمه را از زمان دریافت کارت اقامت بپردازید که خودش کلی می‌شه. پس حداقل اگه به وقت اقدام کنید در صورت بیماری می‌تونید از امکاناتش استفاده کنید.

برای پیدا کردن هر جور بیمه، یه سایت هست به نام comparis.ch که با انتخاب گزینه‌های مورد نیاز یا شرایط دلخواهتون یه لیست از شرکت‌های موجود رو بهتون میده و شما میتونید مقایسه و انتخاب کنید. با اقدام از طریق این سایت یه تخفیف فسقلی هم بهتون می‌ده. در نهایت هم بعد از چند روز ازتون می‌خواد یه فرم نظرسنجی و میزان رضایت رو پر کنید که البته من پر نکردم چون هنوز نمی‌دونستم شرکت بیمه‌م چه‌جوری خدمات میده.

یه روند کلی برای انتخاب مبلغ ماهانه بیمه وجود داره. اول نوع بیمه‌ست که آیا شما می‌خواید خودتون دکترتون رو انتخاب کنید (که گرونترین حالته) یا دکتر مخصوص خانواده داشته باشید (۵ درصد ارزونتر) یا اونا دکتر رو برای شما تعیین کنند. مرحله بعد، باید بسته به وضعیت سلامتیتون و سنتون مقدار هزینه‌ای رو که می‌تونید سالانه خودتون برای هزینه‌های درمانی بپردازید رو انتخاب کنید. این مبلغ بین ۳۰۰ تا ۲۵۰۰ فرانکه. هرچه این مبلغ بالاتر باشه، هزینه‌ای که هر ماه می‌دید کمتر می‌شه. بنابراین اگر فرد با ریسک بالا هستید بهتره ۳۰۰ فرانک رو انتخاب کنید و به عکس. در حالت ۳۰۰ فرانک، شما بین ۳۵۰ تا ۴۵۰ فرانک ماهانه خواهید پرداخت و در حالت ۲۵۰۰ فرانک سالانه، شما بین ۲۳۰-۳۲۰ فرانک ماهانه بسته به شرکت بیمه می‌پردازید. به طور کلی بیمه خیلی گرونه به‌خصوص اینکه دندان‌پزشکی رو هیچ بیمه‌ای پوشش نمی‌ده! این هزینه‌ی یک نفره و من از شرایط خانوادگی و امکانات مادران اطلاعی ندارم.


بعدش که اقدام کردین و هزینه‌ها رو پرداخت کردین، یه کارت مثل کارت بانکی براتون میاد که بعد هر دکتر یا مرکز تحت قراردادی برین همون رو می‌دید و دیگه لازم نیست پول بدید. هر ماه شرکت بیمه براتون یه قبض بابت هزینه‌ی ماهانه براتون می‌فرسته که باید پرداخت کنید. سر سال هم یه قبض بابت هزینه‌ی سالانه براتون می‌فرستن.


این هم از بیمه که قبلاً قول داده بودم. امیدوارم ازین به بعد سریعتر مطلب بذارم :)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۹
ساره عطایی

توی این پست می خوام درباره ی خرید در برن بنویسم که البته برای کل سوییس هم مفیده. سعی میکنم به مطالبی بپردازم که کمتر در وبلاگ ها و سایت های دیگه پیدا میشه: خرید اسلامی!


فرانک سوییس

با وجود اینکه سوییس جزء پیمان شینگن هست اما عضو اتحادیه ی اروپا نیست و بنابراین واحد پول متفاوتی داره که بهش میگن فرانک سوییس. هر فرانک ۱۰۰ سنت هست. سکه هاشون ۵، ۱۰، ۲۰ سنت و ۱/۲ ، ۱، ۲ و ۵ فرانک هست که در تصویر زیر می بینین. سکه ی ۱/۲ فرانکی برای من عجیب بود. به خصوص اینکه اندازه ش مثل ۵ فرانکی هست. اسکناس ها هم ۱۰، ۲۰، ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ فرانکی هست.





یکی از اولین دغدغه‌های هر مسلمونی در یک کشور غیر اسلامی تهیه غذای حلاله. اولین مورد گوشته که در سوییس به دلیل ممنوعیت ذبح به شیوه حلال از کشورهای همسایه مثل آلمان وارد می‌شه. گوشت و مرغ و کلاً هر جنس حلالی رو می‌تونید از فروشگاههای ترک تهیه کنید که در سوییس دو فروشگاه زنجیره‌ای به نامهای ALIMA و MERDEN وجود دارن. رستوران‌های حلال هم در برن وجود دارن که می‌تونید لیستش رو اینجا ببینید.


ژلاتین یکی از متداول‌ترین موضوعاتی که خیلی از افراد حتی مذهبی نمی‌دونن . خیلی از ما برای بچه‌ها از خارج از کشور سوغاتی پاستیل میاریم و یا حتی در داخل تأکید داریم برای بچه‌هامون مارش مالو ، آدامس یا پاستیل خارجی بخریم. حالا اگه این خارج ترکیه باشه خوبه چون کشور اسلامیه ولی کشورهایی مثل ایتالیا رو من پاستیلاشون رو توی بازار ایران دیدم!!!! 


اما قضیه‌ی ژلاتین: تقریبا تمام ژلاتین تولید شده در دنیا از خوکه. اخیراً به دلایل مذهبی برای مسلمونها و یهودیها محصولات ژلاتینی از ماهی و یا کشتارهای حلال یا کوشر تولید می‌شه. بنابراین هر محصول دارای ژلاتین (مثل پاستیل، آدامس، مارش مالو، بعضی از ماست‌ها، سس‌ها (شرکت تامی به خصوص)، شیرینی‌ها، بستنی‌ها، پوسته‌ی کپسول‌ها) بدون شک حرامه مگر روی جنس نوشته باشه که منبع ژلاتینش چیه. یکی از بزرگترین مزیت‌های محصولات سوییس اینه که حتی مواد تشکیل دهنده‌ی مواد داخل اون محصول رو با ذکر کشور تولید کننده نوشته. مثلاً اگر اون محصول دارای قوام دهنده‌ست، توی پرانتز نوشته که مثلاً این قوام دهنده از ذرته یا گندمه و … و از چه کشوری وارد شده. درباره‌ی داروها هم می‌تونید از داروخونه بپرسید و معمولا با روی خوش براتون اطلاعات دارو رو درمیارن.


یه نکته بگم در مورد Gelateria: این یه واژه‌ی ایتالیاییه به معنی یخ که در سوییس برای بستنی استفاده می‌شه و اصلنم ربطی به ژلاتین نداره.


یکی دیگه از نکاتی که مهمه E-number ها هستند که بعضی از اونها حلال نیستن. به لطف مسلمونهای ساکن آمریکا، لیست‌های مفصلی ازشون وجود داره که می‌تونید اینجا ببینید.


یکی دیگه از مطالبی که حتی اگه مسلمون نیستید ازتون خواهش می‌کنم تا می‌تونید به حکم انسان بودنتون نخرید محصولات اسرائیلیه. میوه‌هایی مثل انار که خب می‌نویسن کشور تولید کننده‌ش کجاست و به راحتی می‌تونید نخرید. در کشورهای اروپایی مثل سوییس و آلمان، نوشیدنی‌های محلی خیلی خوبی مثل آب سیب‌های گازدار با کیفیت بسیار بالا وجود داره. پس بیاید و کوکا و پپسی و اینجور نوشیدنی‌ها رو با نوشیدنی‌های محلی جایگزین کنیم. این نوشابه‌ها توی ایران با احتمال بالا واقعی نیستن ولی اینجا پولتون بدون شک توی جیب صهیونیست‌ها می‌ره. پس بیان لطفاً نوشابه نخوریم!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۲۱:۰۲
ساره عطایی

یکشنبه شب ( ۲۸ صفر) یکی از جالترین شبای زندگیم بود. آقای ن (از آوردن اسمشون به دلایل کاملا امنیتی معذورم) یکی از ایرانیان شریف ساکن برن هستند. در تماسی که با ایشون داشتم گفتن که به همراه خونواده تصمیم دارن به مراسم عزاداری آخر صفر (به دلیل کاری بودن روز سه شنبه، مراسم عزاداری امام رضا رو زودتر گرفته بودن) که به همت افغانی های مقیم برن برگزار میشه شرکت کنند. فرصت خوبی بود که هم با خانومشون آشنا بشم و هم یه محیطی مذهبی وصل بشم. خلاصه قراری گذاشتیم و به سمت محل عزاداری حرکت کردیم. جلو یه ساخنمون خیلی بلند که بعدا متوجه شدم خوابگاه دانشجوییه پیاده شدیم. از یه راه به عرض تقریبا ۱.۵ متر که در دو طرفش ستونهای نورانی رنگی بود عبور کردیم و به یه راه پله رسیدیم. هر چه پایین تر می رفتیم ترسم بیشتر میشد. دیوارها پر از نقاشی(همون گرافیتی) های عجیب و غریب که زیر پلها یا اطراف محلهای شیطان پرستها دیده میشه بود. آخرین پیچ پله ها رو که رد کردیم بوی شله آدمو مست می کرد. کمی که جلو رفتیم دیگهای شله هم پدیدار شدن. از یه در بزرگ که وارد سالن شدیم دیگه ایران بود. سالن پر از پرچمهای دوخت مشهد و قیافه ها همه قیافه های افغانی، ایرانی و پاکستانی بود. در یه لحظه با خودم گفتم چه جالب: گذر از حال و هوای شیطونی به الهی فقط به اندازه ی یه پیچ پله طول کشید! انتخاب بسیار هوشمندی بود: سالن نمایش و دیسکو مجموعه رو اجاره کرده بودن که صدا هم بیرون نره (دیوارها عایقن).

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۳ ، ۲۰:۱۴
ساره عطایی